loading...

جان سوداسی

دارم تو کاغذپاره هام غرق می شم.

بازدید : 397
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 7:37

از بچگی بهم میگفتن تو شبیه خانم فرانسه هستی و گاهی بخاطر اینکه شبیه او هستم خجالت میکشیدم....اما کاری نمیشد کرد من از نظر ظاهری اندک شباهتی به او داشتم...هربار که میگفتن چقدر شبیه هم هستید...اون لبخند میزد و‌میگفت دختر منه....و من متنفرتر از قبل میشدم...و من هر بار سعی میکردم کنار اون دیده نشم....ولی از یه طرف زندگیش برام جالب بود همیشه دوست داشتم بشنوم....اما کسی اطلاع دقیقی نداشت فقط میدونستن ایرانی نیست زمان شوروی به ایرانی کوچ کرده و برای همین جز بچه‌هاش کسی رو نداشت...و در یک شب سرد از دنیا رفت...آخرشم از زندگی مامایی که منو به دنیا آورد هیچ نفهمیدم.

شنبلیله ها رو بیارین که من از کلاس دانش خانواده اومدم بیرون :))
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی