هدف داری و دوست داری بهش برسی اما اراده نداری،شکست خوردی...غم و اندوه داری نمیتونی فراموش کنی...احساس بی ارزشی میکنی....دنبال انگیزه هستی....دنبال این هستی که بدونی طرف بعد شکست چطوری خودشو جمع و جور کرد...کلی کتاب خوندی تا امیدت به زندگی بیشتر بشه...کلی فیلمهای انگیزشی میبینی که بهت بگه دوووو ایت👊...احساس افسردگی داری میخوای خودکشی کنی....خیلی*****
خودت و هدفت بهترین انگیزه هستی.❤
برچسبها: یادداشتتکه ای از کتاب
دلم برای بچههای وبلاگ قبلی تنگ شده...میدونم اگه اسم وبلاگ تغییر بدم به اسم قبلی پیدام میکنن....به قول زهرا تو وبلاگهای به روز شده گاهی دنبالم میگرده....هنوزم ادرس وبم تو وبلاگشون هست...هنوزم گاهی ازم یاد میکنن....میدونم همشون از من ناراحت هستن...حتی بدشون هم شاید بیاد که بی خبر رفتم.....میدونم به همشون یه معذرت خواهی بدهکارم...اما دلیل رفتنهای بی خبر رو نمیتونستم بهشون بگم....من تصمیم داشتم با هیچ کس تو فضای مجازی صمیمینشم....اما اینو نمیتونستم بهشون بگم...چقدر میخواستم بهشون بگم اون تصوری که از من دارید همش اشتباهه،اما نشد بگم...و رفتن رو به توضیح دادن ترجیح دادم....
پ.ن:کاش یه روز بفهمن چقدر دوسشون داشتم و دارم.
برچسبها: یادداشتتکه ای از کتاب
ارتباطی که تو فضای مجازی با آدما دارم با ارتباطی که قبلا تو دنیای واقعی با آدما داشتم خیلی خیلی فرق داره....این حرفهای که اینجا میزنم عمرا بتونم تو واقعیت بزنم...نمیدونم از کم رویی هست یا نه...شایدم الان فرق کرده باشم...قبلا نوشته بودم که آرزوم اینه بدون لرزش صدا حرف بزنم....من خیلی جاها حرف برای گفتن داشتم....اما بخاطر کم رویی و لرزش صدا نتونستم بگم....گاهی احساس خفگی کردم....چقدر خودمو شماتت کردم که بهتر از دیگران میدونستم اما حرفی نزدم...گاهی محیطی که زندگی کردم رو مقصر میدونم....محیطی که بهم یاد داد نشانه با ادب بودن اینه باید ساکت باشی...این ساکت بودن در من سکنا گزیده....آدما منو با همین ویژگی میشناسن....برای همین میخوام از این آدما فرار کنم....جایی خیلی خیلی دور از اینجا....
برچسبها: یادداشت
تعداد صفحات : 1